دو نوع گیمر در دنیا وجود دارد: افرادی که برای امتیاز بازی می کنند و آنهایی که برای داستان بازی می کنند. همانطور که از عنوان پیداست، همه چیز در مورد دومی است. بهترین Story های بازیهای ویدیویی میتوانند حتی بیشتر از یک فیلم یا کتاب تأثیر بگذارند، وقتی به خوبی ساخته شوند، زیرا شما بخشی از آن هستید.
تو باعث شدی این اتفاق بیفتد؛ این شامل شخصیت هایی می شود که شما عاشق آنها شده اید زیرا با آنها ارتباط برقرار کرده اید. شما در دنیای واقعی برای پیشرفت در بازی جنگیده اید و مبارزه کرده اید و وقتی بهترین یا بدترین اتفاق می افتد، آن را بیشتر احساس می کنید زیرا این کار را انجام دادید و آنجا بودید.
بازیها میتوانند این تأثیر را از طریق تکنیکهای مختلف از فیلمنامه خوب یا داستانگویی محیطی، یا حتی استفاده از مکانیکها و کنترلها ایجاد کنند تا شما را از لحاظ فیزیکی با شخصیت بازی ارتباط دهند. این کار انتخاب و چیدن داستان های عالی را به یک کار بزرگ تبدیل می کند که احتمالاً بحث های زیادی را برانگیخته است.
در اینجا و در پارت اول این مقاله، ۱۰ بازی ای را به شما معرفی میکنیم که Story Mode آنها واقعا بی نظیر بودند و اگر از داستان شنیدن لذت میبرید حتما باید آنهارا امتحان کنید.
ده بازی با Story بی نظیر
۱) Uncharted 2: Among Thieves
دلیلی وجود دارد که Nathan Drake برای مدت طولانی در اطراف خود آویزان بوده است، و این فقط به این دلیل نیست که او قلاب و از صخره بالا رفتن را دوست داشته باشد؛ گیمپلی بازی همیشه یک مورد تماشایی پر اکشن، پر از انفجار و درگیری با اسلحه و تقریباً از دست دادن بوده است، اما در قلب خود، یک روایت فوقالعاده نیز هست. انتخاب اینکه کدام یک از ماجراجوییهای نیتان بهترین داستان است، دشوار است، اما ما Uncharted 2: Among Thieves انتخاب کردیم.
از صحنه آغازین قطار گرفته تا مثلث پیچیده عاشقانه اش، همه و همه واقعا خوب بودند. بخش Story این بازی پر از پیچ و خم است و باعث می شود واقعا خودتان را درگیر بازی کنید و نهایت لذت را از آن ببرید.
درست است، یک بازی Call of Duty با داستانی عالی واقعاً وجود دارد و این بازی Call of Duty 4: Modern Warfare است. اینطور نیست که بازیهای Call of Duty قبلاً سعی نکردهاند بازی ای با Story Mode خوب بسازند، ولی Modern Warfare واقعاً توانست نحوه تبدیل یک بازی جنگی را به چیزی شبیه به یک فیلم پیدا کند.
این عنوان روند عادی بازی را که روسها همیشه شخصیت منفی بودند را از بین برد، و در عوض شما را وادار کرد با جنبش قدرتمندی به نام حزب افراطی ناسیونالیست مبارزه کنید که در تلاش برای سرنگونی فدراسیون روسیه است.
SAS بریتانیا با روسها برای خنثی کردن توطئه اولترناسیونالیستها همکاری میکند، یک سلاح هستهای درگیر است و پسری به نام خالد الاسد و تعداد زیادی مأموریت که باعث میشود گیمپلی دائما در حال تغییر و احساس تازگی باشد. همه اینها برای ایجاد یکی از جذابترین و سینماییترین کمپینهای تکنفره در یک FPS، جمع میشوند و این بازی را به یک شاهکار تبدیل میکنند.
۳) Hotline Miami
چه کسی میگوید بازیهای ویدیویی خشونتآمیز نمیتوانند داستانهای جذابی داشته باشند؟ Hotline Miami با پایین آوردن ما از یک سوراخ خرگوش آغشته به اسید، که همه از طریق چشمان مبهم قهرمان ساکت و بی نام ما(که طرفداران نام جکت را به دلیل علامت تجاری اش در دانشگاه نامیده اند) میگذرد مارا به درون زندگی اش میبرد.
زندگی روزمره جکت در سال ۱۹۸۹ میامی شامل بیدار شدن از خواب، چک کردن منشی تلفنی خود برای شنیدن پیامهای رمزآلود، سپس رانندگی به پاتوقهای اوباش برای کشتن همه افرادی است که در چشم هستند.
او همیشه قبل از شروع قتل، ماسک حیوانی میزند.طرح Hotline Miami با از دست دادن تسلط بر واقعیت، ضخیم تر می شود و در نهایت به ویسکوزیته روانگردانی شبیه به خمیر مبتنی بر کوکائین و خون می رسد. جکت گرفتار رویاها و کابوسها میشود، مطمئن نیست که دستورالعملهایی که دریافت میکند واقعی هستند یا چه کسی ممکن است او را دستکاری کند.
فکر میکنم همین تعریف کافی باشه برای قانع کردن شما برای تجربه دنیای این بازی.
۴) Final Fantasy 6
در حالی که عناوین بعدی Final Fantasy گرافیک را بهبود بخشیدند، داستان هرگز بهتر از قسمت ششم نشد. FF6 داستانی گسترده در مورد مرگ جادو به دست پیشرفت های غیراخلاقی می گوید، و یکی از بزرگترین گروه بازیگران این سمت از جنگ و صلح را دارد.
این به بازیکنان اجازه می دهد تا هر یک از ده ها شخصیت را به عنوان یک سرنخ کامل ببینند و همه در آن زمینه کار می کنند. لحظاتی مانند اجرای بداهه اپرا، کشف اصل و نسب پنهان یا یک قربانی قهرمانانه در طول بازی پخش می شود، اما این شخیت منفی داستان است که ستاره بازی است.
Kefka یکی از منفورترین تبهکارانی است که تا به حال دیدهایم، و فیلمنامه کار شگفتانگیزی در ساختن شخصت او انجام میدهد. اگر FF6 در واقع داستان Kefka است، پس در واقع داستان خوبی است. Story Mode این بازی یکی از بهترین شخصیت پردازی هارا دارد.
۵) Alan Wake
از یک بازی که یک رمان نویس در آن نقش آفرینی می کند، انتظار داستان سرایی عالی را خواهید داشت و داستان آلن ویک در این زمینه نقش آفرینی می کند. آلن ویک با الهام گرفتن از بهترین آثار استفن کینگ و دیوید لینچ، نویسندهای آشفته و همسرش را به شمال غربی اقیانوس آرام میفرستد تا به دنبال آرامش باشند، اما فقط وحشت را پیدا کنند. در حالی که آلن به دنبال همسر گمشدهاش میگردد، این بازی کار بزرگی را انجام میدهد و باعث میشود دنیای طبیعتگرا احساس بیگانگی کند و با افراد آسیبدیدهای مواجه میشود که به دنبال آسیب رساندن به او هستند.
مانند هر رمان نویس خوب، آلن نمادگرایی را جدی می گیرد، زیرا از نور برای مبارزه با سایه هایی استفاده می کند که به معنای واقعی و مجازی می خواهند او را درگیر کنند. وقتی کلمات دشمن او می شوند بازی جالب تر نیز می شود. آلن هرگز مطمئن نیست که چه چیزی واقعی است یا نه، اما او می داند که همسرش را دوست دارد، و این ممکن است برای دیدن او کافی باشد.
الهام از دیوید لینچ برای ساخت بازی؟ پس حتما آن یک شاهکار خواهد بود.
داستان(Story) این بازی یکی از زیبا ترین ها در تاریخ ویدیو گیم است. نسخه ریمستر این بازی هم به تازگی منتشر شده است.
۶) Undertale
Undertale یک بازی عجیب و غریب است. هیولا و انسان بز نما و جادو وجود دارد. اما یک تمرین تاثیرگذار در همدلی (یا فقدان آن) نیز وجود دارد. فشرده کردن Story بسیار عجیب در یک یا دو خط یک چالش است، اما مهمترین چیزی که در مورد Undertale باید بدانید این است که، در زیر سطح عجیب و غریب آن، قلب آن از شیرینی خالص ساخته شده است.
یکی از قویترین تواناییها در داستانگویی بازیهای ویدیویی این است که چگونه اقدامات بازیکن میتواند بر روایت تأثیر بگذارد. برخی از بازیها از این مقدار از انتخابهای خودگردان برای دستیابی به عمق استفاده کردهاند، اما شاید آنطور که باید و شاید موفق نبودند. Undertale به دلیل بسیاری از پایانهای متفاوت خود متمایز است، که هر کدام از آنها میتوانند ضربهای احساسی داشته باشند.
۷) Chrono Trigger
سفر در زمان بهترین سابقه را به عنوان ابزار روایت ندارد. با این حال، در Chrono Trigger، این دستگاه به عنوان منبعی از ظرافت داستان سرایی می درخشد. بازی به سادگی در یک جشنواره شهری شروع می شود، اما به زودی Crono بی ادعا و دوستانش وارد یک ماجراجویی عظیم می شوند که در آن با غارنشینان، شوالیه های نفرین شده و روبات هایی که در جستجوی انسانیت هستند دوست می شود و شما راهی برای اتصال به همه آنها پیدا می کنید.
دنیایی که Crono همیشه در حال تغییر است، چیزهای زیادی برای آموزش در مورد وضعیت انسان دارد. فناوری ممکن است تغییر کند، اما مردم همیشه ظرفیت یکسانی برای عشق، طمع، فداکاری، نفرت و افتخار دارند بدون توجه به زمان.
داستانگوها میدانستند که چه زمانی باید لحظات آرامی را ایجاد کنند تا به بازیکنان اجازه دهند به اندازه کافی نزدیک شوند تا برخی از شخصیتها را از منظر کاملاً جدید ببینند. دنبال کردن جدول زمانی ممکن است پیچیده باشد، اما انگیزه های شخصیت ها هرگز چنین نبود. Story این داستان درعین سخت بودن میتواند جالب باشد برایتان.
۸) Soma
این داستان علمی تخیلی داستان Simon Jarrett را دنبال میکند که تلاش میکند بفهمد چگونه در یک مرکز تحقیقاتی زیر آب که همه چیز در آن بسیار اشتباه پیش رفته است، مجروح شده است. بازی به جای اینکه به مبارزه روی بیاورد، از مخفی کاری و پازل برای بیان داستان ناراحت کننده سایمون استفاده می کند.
اما چیزی که باید بدانید این است که چه چیزی این را از سایر مواردی که لحن مشابهی دارند متمایز می کند. بسیاری از بازی های ترسناک با وادار کردن بازیکن به مبارزه با حریفان قدرتمندتر و مدیریت منابع ناچیز، تنش ایجاد می کنند. تعلیق در سوما کاملاً به داستان و نحوه بیان آن بستگی دارد.
بیایید واقعی باشیم: خیره شدن به معنای آگاهی و زندگی و آنچه ما را انسان می کند می تواند کاملاً وحشتناک باشد بدون نیاز به هیچگونه هیولا و جن! شاید Story این بازی جزو متفاوت ترین بازی ها باشد.
۹) Grand Theft Auto: San Andreas
Storyبازی GTA همیشه قانع کننده هستند و سان آندریاس بهتر از هر کدام از آنها این کار را انجام داد. در طول داستان حماسی، سرنخ ما از یک اراذل بی پول به یکی از محترم ترین شهروندان سان آندریاس تبدیل می شود و در نهایت تبدیل به یک غول ثروتمند با خانه ای Hollywood Hills می شود. ممکن است شروع کنید به کتک زدن اراذل و اوباش در محله نادیده گرفته شده لوس سانتوس، اما در پایان بازی جت های VTOL را از ناوهای هواپیمابر ربوده اید.
اما چیزی که واقعاً داستان بازی را پیش می برد، شخصیت های آن هستند. کارل، با وجود تمام جنایات وحشیانه اش، اخلاقی ترین شخصیتی است که بازی تولید کرده است. دوستان کارل، رهبران باند وو زی مو و سزار، واقعا دوست داشتنی هستند، و مایک تورنوی جیمز وودز هر صحنه ای را که در آن حضور دارد چیزی می دزدد!!
۱۰) Grim Fandango
زندگی پس از مرگ را به عنوان یک برزخ تصور کنید که بی شباهت به دنیای خود ما نیست. به عنوان مثال، قهرمان داستان ما Manny Calavera را در نظر بگیرید: او یک Grim Reaper است که نقش یک آژانس مسافرتی را ایفا میکند و سفری را ترتیب میدهد که روحهای تازه در راه خود به دنیای اموات خواهند رفت.
در طول سفر خود، با گروهی به یاد ماندنی از قهرمانان و شروران روبرو خواهید شد که همه آنها به طور غیرقابل برگشتی بر عبور Manny Calavera از سرزمین مردگان تأثیر خواهند گذاشت. Grim Reaper نیز به لطف الهاماتش از اساطیر آزتک و فرهنگ مکزیک، اصالت خود را ارائه می دهد به عمق داستان کمک میکند. بخش Story این بازی را نیز حتما امتحان کنید.
این بود ۱۰ تا از بازی هایی که بخش Story آنها واقعا جذاب هستند و اگر به مهم ترین فاکتور موقع بازی، داستان(Story) آن است حتما باید آن هارا بازی کنید. اگر این بخش را دوست داشتید پارت دوم را آن را نیز حتما در آینده منتشر خواهیم کرد.
رد دد ۲ پس چی؟
سلام
این پارت اول بود بازی های بعدی رو هم میذاریم در ادامه
عالی بود من به شخصه آلن ویک رو تجربه کردم اتمسفرش عالی بود
مرسی از نظرت ❤️… Alan wake فوق العادست اگر دوست داشتی میتونی نقد و بررسی اختصاصی تیم گیمریما برای بازی Alan wake remastered از طریق لینک زیر مطالعه کنی
https://gamerima.com/games-review/alan-wake-remastered-review-fa/